در بازار کتاب، انبوهند کتابهای شبهعلمی روانشناسی که میخواهند هنر ثروتمند شدن، خوشبخت شدن، روابط موفق میانفردی یا رهایی از تنشهای روزانه بیاموزند.
اما صرفنظر از درجه اعتبار علمی این کتابها، باید پرسید غایت آرزوی ما چیست؟ فرض کنید که این کتابها بتوانند ما را به ثروت برسانند، ما را به یارمان برسانند، ما را جذاب کنند یا از تنشهای روزانه برهانند، آیا اینها نهایت شادی و رضایتمندی ما را فراهم میآورند؟
آبراهام مَزلو، روانشناس آمریکایی مشهوری بود که نظریه مشهورتر «سلسله مراتب نیازهای انسانی» یا «هرم مزلو» را ارائه داد. به این هرم نگاه کنید و پیش خودتان قضاوت کنید که در سالهایی که سپری کردهاید، دنبال دست یافتن به کدام طبقه این هرم بودهاید.
در سلسله پستهایی که در ویژهنامه نوروزی «یک پزشک» داشتم، خواستم شما را با «قله» این هرم آشنا کنم. اما این پستها اگر بدون معرفی کتاب باشند، مسلما کامل نخواهند بود.
پس در این پست تعدادی از بهترین کتابهایی که در بازار کتاب ایران میتوانید در مورد خلاقیت و شکوفایی پیدا کنید، به شما معرفی خواهم کرد.
در «یک پزشک»، پستهای معرفی کتاب زیادی نوشتهام، شاید اگر هیچ کدام از کتابهای قبلی معرفیشده را تهیه نکرده باشید، خسران زیادی متوجه شما نشده باشد، اما این بار واقعا توصیه میکنم که دست کم دو سه کتاب این پست را تهیه کنید و سر فرصت و ذره ذره بخوانید، احتمال اینکه این کتابها بتوانند شما را از روزمرگی رایج به درآورند و شما را در مسیری نو بیندازند، زیاد است!
یک سرهنگ روسی سابق، یک جراح پلاستیک باسابقه و یک عارف هندی، سه کتاب از کتابهای معرفیشده در پایین را نوشتهاند، برای من بسیار جالب بود که علیرغم این که این سه از سه دنیای کاملا متفاوت بودهاند، در شرایط مختلفی زیستهاند و در دهههای مختلفی، جهانآزمایی کردهاند، در نهایت روح سخنشان در مورد خلاقیت تقریبا یک چیزی بوده است و توصیههای بنیادیشان با هم تفاوت زیادی ندارد. هر سه خلاقیت را -همچون مزلو- در رأس هرم نیازهای آدمی و نقطه اوج او میدانند و هر سه پیشنهاد میکنند که با فراغت از پایبند تن و جامعه، لذت خلاقیت و خودشکوفایی را بچشیم.
۱- خلاقیت، راهکارهایی برای یک زندگی جدید، آزادسازی نیروهای درون: این کتاب را واقعا تصادفی تهیه کردم و تصور نمیکردم که عارفی هندی به نام «اُشو» اینقدر معانی عمیق در مورد زندگی و خلاقیت را بتواند در یک کتاب بگنجاند.
انتظار من این بود که مثلا با خواندن کتاب زندگینامه استیو جابز، چیزهای بیشتری در مورد خلاقیت دستگیرم شود، اما این کتاب ۲۴۸ صفحهای که شاید در کمتر روزنامه و نشریه فرهنگی معرفی شده باشد و احتمالا نامش به گوشتان نخورده باشد، نظرم را تغییر داد.
اشو، بین سالهای ۱۹۳۱ تا ۱۹۹۰ میزیست، تعالیم «اشو»، توانسته زندگی میلیونها نفر از همه سنین و مسلکها را تغییر بدهد. از او به عنوان یکی از هزار آیندهساز قرن بیستم و یکی از ده مردی که سرنوشت کشور هند را تغییر دادهاند، در کنار گاندی، نهرو و بودا نام برده شده است.
تلاش اصلی او کمک به ایجاد شرایطی برای تولد نوع جدیدی از انسان بود. او در کتابهایش با آمیختن حکمت جاودانه شرق و توان علمی و فناوری غرب، معجونی سخت گوارا به خوانندگان ارائه میدهند.
بریدههایی از این کتاب:
اگر تکبعدی باشی، میتوانی به قلهای رفیع دست پیدا کنی، اما آن موقع فقط یک قلهای. دلم میخواهد تو کل سلسله جبال هیمالیا شوی -نه فقط یه قله، که قلههایی بر فراز قلههای دیگر.
بوی خوش آزادی:
خلاقیت، بزرگترین عصیان در عالم هستی است. برای خلق کردن باید از همه قید و بندها رها شد، وگرنه خلاقیت تو چیزی جز تقلید و نسخهبرداری نخواهد بود، فقط یک نسخه بدل! تو فقط هنگامی میتوانی خلاق باشی که فردیت خویشتن را دریابی. تو به عنوان بخشی از روانشناسی عامه مردم نمیتوانی چیزی خلق کنی. روانشناسی عامه مردم، غیرپویا و غیرخلاق است، چون زندگی کسالتآوری را سپری میکند، هیچ رقث و سرود و تفریحی نمیشناسد، از این رو قالبی و فاقد قوه ابتکار است.
فرد خلاق نمیتواند راه رفته را طی کند، باید راه خود را در میان جنگلهای انبوه زندگی بیابد. باید تنها گذر کند، باید از ذهن توده مردم، مبرا و متمایز باشد. ذهن جمعی پستترین ذهن در دنیاست، -حتی افراد به اصطلاح امحق هم از حماقت جمعی برترند. اما همین جمعگرایی از بازار رشوه گرمی برخوردار است، به این معنا که فقط برای افرادی احترام و افتخار قائل است که مصرانه راه ذهن جمعی را تنها راه صحیح بدانند.
در گذشته، افراد خلاق شامل نقاشان، موسیقیدانان، شاعران، مجسمهسازان، صرفا از روی ضرورت محض مجبور بودند از حسن شهرت و احترام چشم بپوشند. آنها مجبور بودند، زندگی سنتشکنانهای را در پیش بگیرند، زندگی یک خانه به دوش، این تنها راه ممکن برای بروز و ظهور خلاقیت آنان بود. در آینده دیگر لزومی به این کار نیست. اگر مرا درک کنید و حقیقت نهفته در گفتههای مرا با دل و جان احساس کنید، آنگاه در آینده هر کس میتواند به عنوان فردی شاخص زندگی کند. دیگر نیازی به زندگی سنتشکنانه نیست. زندگی سنتشکنانه محصول فرعی یک زندگی جزمی، متحجر و قراردادی است که آبرو در ان حرف اول را میزند.
اما تصور نکنید که این کتاب یکسره، شامل توصیههای دقیق اشو است، کتاب مملو است از حکایات فلسفی و عرفانی نغز و پرمعنا. حتی اگر شما تعهدی در خود برای یادگیری خلاقیت از طریق این کتاب احساس نمیکنید، خواندن همین حکایات ساعات خوشی را برای شما فراهم میسازند.
این حکایات آنقدر جالبند که نقل آنها در میهمانیها و در کنار دوستانتان میتواند شما را به هسته خوشسخن یک جمع و مرکز توجه دوستانتان تبدیل کند. این هم کارکردی جانبی برای این کتاب.
این کتاب را انتشارات فردوس منتشر کرده است.
۲- شکوفاسازی خلاقیت: این کتاب نوشته دکتر رابرت فیشر و مری ویلیامز است و انتشارات پیک بهار با ترجمه ناتالی چوبینه آن را در ۲۴۶ صفحه منتشر کرده است.
در شکوفاسازی خلاقیت، عوامل متفاوتی مؤثرند از جمله شرایط محیطی، نوع آموزش، نحوه سلوک، کمکهای خانواده و دهها مورد دیگر.
در این کتاب نویسندگان تلاش کردهاند تا با حفظ چارچوبهای علمی و تجربی، به خوانندگان کمک کنند تا این توانایی نهفته و خفته را شکوفا کنند و آن را به صورت یک مهارت درآورند.
۳- سایکوسیبرنتیک، روانشناسی خلاقیت: این کتاب بسیار مشهور است، کتاب در سال ۱۹۶۰ نوشته شده است و سالهاست که جزو برترین کتابهای کلاسیکی که میتوانند به ارتقای شخصی و زندگی خوانندگان کمک کنند، قرار دارد.
نویسنده این کتاب، یک جراح زیبایی برجسته آمریکایی بود به نام مکسول مالتز است که در سال ۱۸۹۹ به دنیا آمد و در سال ۱۹۷۵ درگذشت.
آدم تصور میکند که یک جراح پلاستیک باید مشغولتر از آن بوده باشد که کتاب بنویسد و راه زندگی توصیه کند، اما در مورد دکتر مالتز این طور نبود.
خودش در این کتاب در جایی نوشته است:
چهل سال است که به کار جراحی پلاستیک مشغولم، در این مدت تصاویر جسمانی صدها، بلکه هزارها انسان را تغییر دادهام، کار رضایتبخشی دارم، سازنده هستم. چانهها را صاف کردهام، بینیها را تراشیدهام، زخمهای زشت را از صورتها برداشتهام، چین و چروک و گوشتهای اضافی صورتها را محو کردهام.
دلیل این همه مراجعه مردم گواه این حقیقت است که آنها به تصویر جسمانی خود اهمیت میدهند و چرا ندهند؟ چرا نباید مردم به فکر سر و وضع و قیافه خود باشند؟ انسان عاقل و بالغ همین کار را میکند.
در نقش جراح پلاستیک به بسیاری از مردم کمک کردهام، تا احساس بهتری از خود پیدا کنند و با این حال، زندگی همهاش به صورت زیبا نیست. نیروی دیگری هم هست که میتواند میتواند جراحات ذهنی شما را پاک کند. این نیرویی است که میتواند حتی در دنیای پرآشوب ما و حتی وقتی حوادث برخلاف میل ما اتفاق میافتند به ما احساس امنیت بدهد.
بحث بر سر تصویر ذهنی ماست.
شکسپیر در داستان هاملت مینویسد: «سلاح برگیرید و در برابر دریای مشکلات بایستید.»
برای رسیدن به زندگی خلاق باید سلاح برگیرید، باید خود را با سلاحهای پرقدرت مجهز کنید تا به وقت لزوم و در برخوردها با شداید از آن استفاده کنید.
در قسمت دیگری از کتاب او روزی از زندگی خود را برایتان تعریف میکند که زندگیاش را تغییر داد، روزی که او تازه انترن شده بود و پدرش به شوق دیدن پسر در لباس سفید میخواست به دیدن او در بیمارستان بیاید. اما به ناگاه، خبری ناخوشایند با تلفن به دکتر مالتز داده شد: پدر او در مسیر راه با کامیون تصادف کرده بود و درگذشته بود. دکتر مالتز در این کتاب شرح میدهد که چگونه نهتنها از آن شوک به درآمد، بلکه زندگی خلاقی در پیش گرفت.
این کتاب را انتشارات شباهنگ منتشر کرده است.
۴- مگاخلاقیت: این کتاب زیبا را دکتر اندره جی. الینیکف نوشته است، او تا سال ۲۰۰۲، یک سرهنگ روسی بود، اما در این زمان به امریکال نقل مکان کرد تا دانشجوی کالج نیروی هوایی امریکا شود!
اما تخصص اصلی او علوم نظامی نیست، بلکه آموزش خلاقیت و شیوههای ذهنی رسیدن به این مهارت است.
این کتاب مملو از تمرینهای عملی خلاقیت است و پر از حکایت و داستانهای و مثالهایی است که میتواند شگفتزدهتان کند. این کتاب را انتشارت رسا منتشر کرده است.
۵- پرورش استعداد همگانی ابداع و خلاقیت: این کتاب نوشته دکتر الکس اس اسبورن است و انتشارات نیلوفر آن را منتشر کرده است.
ظاهر کتاب ممکن جذاب به نظر نرسد و فونت کتاب هم مقداری ریزتر از معمول است.
این کتاب هم مملو از نکات تاریخی و حکایتهایی است که شما را تشویق به یادگیری خلاقیت و شهامت دست زدن به ابداع میکند.
۶- خلاقیت، تفکر انتقادی: این کتاب نوشته آنتونی وستون است.
بریدهای از کتاب:
خلاقیت همان طور که خواهیم دید نوع خاصی از بازیگوشی را میطلبد، اما وادادن نیست. خلاقیت کار میطلبد.از ادیسون نقل شده است که الهام تنها یک درصد نبوغ را تشکیل میدهد و ۹۹ درصد بقیه، عرق جبین ریختن است. شاید او کمی مبالغه کرده باشد. من میگویم ۲۰ درصد الهام و ۸۰ درصد عرق ریختن، اما خود همین هم، کم عرقی نیست!
این کتاب را انتشارات آمه منتشر کرده است.
۷- مغز و خلاقیت: پستهایی را در ویژهنامه خلاقیت یک پزشک به ببرسی خلاقیت از دید نوروساینش اختصاص دادم، اما اگر میخواهید کتابی در این مورد بخوانید، کتاب «مغز و خلاقیت» را به شما توصیه میکنم. این کتاب را ماریو توکورو و کن موگی نوشتهاند. این کتاب را نشر دانژه منتشر کرده است.
۸- هنر نوآوری: این کتاب را تام کلی نوشته است که یک مشاور اقتصادی، نویسنده و سخنران برجسته در زمینه خلاقیت و نوآوری است.
این کتاب با نقل داستانهایی از مسیر حرکت شرکتهای بزرگ فناوری به کار کسانی میخورد که از زاویه خلاقیت صنعتی به پدیده خلاقیت نگاه کنند.
کتابهای ۹ – ۱۰ و ۱۱: انتشارات مبلغان سه کتاب جالب دارد که خواندنش برای کسانی که میخواهند مسیر خلاقیت و داستان موفقیت شرکتها و حتی کشورها را درک کنند، مفید است.
عنوان این سه کتاب: ساخت چین، شگردهای دل در تسخیر بازار، سرگذشت شگفتانگیز گوگل است.
خواندن این سه کتاب را به دوستداران فناوری و خلاقیت توصیه میکنم.
منبع مطالب: یک پزشک
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.