« کشتی جنگی ماموریت یافته بود برای آموزش نظامی به مدت چند روز در هوایی طوفانی مانور بدهد هوای مه آلود سبب شده بود که کارکنان کشتی دید کمی داشته باشند . در نتیجه ناخدا در پل فرماندهی عرشه ایستاده بود تا همه فعالیت ها را زیر نظر داشته باشد .
پاسی از شب نگذشته بود که دیده بان روی پل فرماندهی ، گزارش داد : نوری در سمت راست جلوی کشتی به چشم می خورد .
• نا خدا فریاد زد : آیا آن نور ثابت است یا به طرف عقب حرکت می کند ؟
• دیده بان جواب داد : ثابت است ، که به این مفهوم بود که در مسیری هستیم که به هم تصادم خواهیم کرد .
• ناخدا به مامور ارسال علائم گفت : به آن کشتی علامت بده که رو در روی هم هستیم ، توصیه می کنم ۲۰ درجه تغییر مسیر بدهید .
• جواب علامت این بود : شما باید ۲۰ درجه تغییر مسیر بدهید .
• ناخدا گفت : علامت بده که من ناخدا هستم و آنها باید ۲۰ درجه تغییر مسیر بدهند .
• پاسخ آمد : بهتراست شما ۲۰ درجه تغییر مسیر بدهید .
• در این هنگام که ناخدا به خشم آمده بود ، تفی به زمین انداخت و گفت : علامت بده که از یک کشتی جنگی علامت فرستاده میشود ۲۰ درجه تغییر مسیر بدهید .
• پاسخ آمد : من فانوس دریایی هستم.
• آنگاه : کشتی تغییر مسیر داد »
(نقل از کتاب هفت عادت مردمان موثر ؛ استفان کاوی)
ارزش های محوری سازمان ( core value) ، فانوس دریایی اند . تکان نمی خورند ، نباید و نمی توان آنها را شکست . با کوشش برای شکستن آنها ، خود را می شکنیم . اما می توانیم آنها را بیاموزیم و به کار بندیم .
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.